آقاي قرائتي شهيد بابايي را الگوي جوانان اين دوره معرفي ميكنند و تشويق ميكنند خاطرات اين شهيد را بخوانند وي ميگويد:
خدا شهيد بابايى را رحمت كند. ايشان دانشجو بود و در آمريكا درس مىخواند. سياست آمريكا اين بود كه يك بچهى ايرانى را با يك بچه آمريكايى در يك اتاق بكنند. مىگفتند: براى اينكه زبان انگليسى را خوب ياد بگيرند، اين كار را مىكنيم. اما هدفشان اين بود كه فرهنگ ايرانى پيروز نشود. يك روز يكى از دوستان شهيد بابايى مىگفت: در اتاق شهيد بابايى رفتم و ديدم كه ايشان يك طناب بسته است و يك پارچه روى آن انداخته است. گفتم: چرا طناب بستهاى؟ گفت: اين آمريكايى به ديوار عكسهاى سكسى مىزند و شراب هم مىخورد. من هم نمىخواهم آن عكسها را ببينم. ممكن است ديدن اين عكسها در روح من تأثير بگذارد. من به خاطر همين با پارچه بين خودم و او را جدا كردهام.
منبع:سایت نیروی هوایی
نظرات شما عزیزان:
موضوع طناب وهم اطاقی را من ازخود شهید بابا ئی شنیدم ولی به شکل دیگر شهید گفت: من با یک دانشجوی خلبانی هم اطاق بودم وچون هرشب مست می کرد وسط اطاق وهمچنین وسط یخچال را باطناب نازک جداکردم ولی فایده نداشت زیرا اومست بود چیزی نمی فهمید ولی در باره زندگی با امریکائی زندگی کردن او می گفت : من بایک خانواده امریکائی بل اجبار زندگی می کردم که آنقدر بابائی دوست شده بودند تا قبل ازانقلاب برای بابائی نامه می فرستادند
ای کاش ذره ای میتوانستیم مثل او باشیم....
باسلام وعرض ادب:درسایت رسمی شهید بابائی نظری ازشمادیدم که لازم دیدم شما رادعوت کنم ازوب بنده دیدن کنید ونظر بدهید موفق باشید.
پاسخ:چشم حتما